چه میشد اگر انسانهای نئاندرتال منقرض نمیشدند؟
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۰۸۵۰
از نظر تکاملی و در مقیاس مسیر زمانی طولانی که انسان تا به امروز پیموده، جمعیت انسان در عرض «چند ثانیه» افزایش یافته است. درواقع همین موضوع بهظاهر ساده که جمعیت ما هماکنون روی سیاره ۸ میلیارد نفر است، با اندکی دقیقتر شدن در تاریخ نوع بشر و تکامل او، نهتنها عادی جلوه نمیکند، بلکه غیرقابل توضیح نیز به نظر میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واقعیت این است که در ۹۹ درصد از ظرف زمانی چند میلیون ساله از زیست ما روی این سیاره، گروههای انسانی بهندرت با افراد دیگر برخورد میکردند. بنابر بررسیها، در هر زمانی از تاریخ زمین فقط حدود ۱۰ هزار نئاندرتال در آن واحد روی سیاره زندگی میکردهاند. امروزه به ازای فضای مشابهی که روی زمین به ازای یک نئاندرتال وجود داشته، حدود ۸۰۰ هزار نفر زندگی میکنند. علاوه بر اینها، بهخاطر زیست انسانها در قالب گروههای اجتماعی، نزدیکترین گروه نئاندرتال نیز احتمالاً بیش از ۱۰۰ کیلومتر دورتر از همدیگر بودهاند. پیدا کردن یک جفت خارج از خانواده برای نئاندرتالها یک چالش بوده است.
نئاندرتالها تمایل بیشتری به ماندن در گروههای خانوادگی خود داشتند و نسبت به افراد جدید محتاطتر بودند. اگر آنها از گونهی ما (هوموساپینها) پیشی گرفته بودند، احتمالاً تراکم جمعیتشان بسیار کمتر از تراکم جمعیت ما میشد. بهعنوان مثال، تصور نئاندرتالها در حال ساخت یک شهر دشوار است؛ زیرا آنها از نظر ژنتیکی تمایل کمتری به رفتار دوستانه با افراد خارج از خانواده یا افراد طردشده از خانواده داشتند.
دلایل رشد چشمگیر جمعیت انسان مدرن روی سیاره را شاید بایستی در روزهای اولیهی هوموساپینها در بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش جستجو کنیم. تفاوتهای ژنتیکی و آناتومیکی بین ما و گونههای منقرضشدهای مانند نئاندرتالها، ما را به مقدار بیشتری به گونههای حیوانی اهلیشده همانند کرده است. بهعنوان مثال، گلههای بزرگ گاوها نسبت به اجداد وحشی زیستکننده در گروههای کوچک و با فاصله از هم خودشان، به شکل بهتری میتوانند استرس ناشی از زندگی در فضای کوچک با هم را تحمل کنند. این تفاوتهای ژنتیکی نگرش ما را نسبت به افراد خارج از گروه خودمان تغییر داد و درنتیجه ما درطول زمان در قیاس با گونههای همتبارمان بردبارتر شدیم.
ازآنجاکه احتمال درهمآمیختن و تعامل انسانهای خردمند با گروههای خارج از خانوادهشان بیشتر شده بود، یک استخر ژنتیکی متنوعتر نیز توسط گونهی انسانهای مدرن ایجاد شد که طی زمان به نفع همهشان بود. با افزایش تنوع ژنتیکی، مشکلات پیرامون سلامتی طی زمان کاهش یافت. بهعنوان مثال، در ال سیدرون اسپانیا ۱۷ ناهنجاری ژنتیکی فقط در ۱۳ نفر از نئاندرتالها شناسایی شده است. بهخاطر تنوع ژنتیکی برآمده از تعامل بیشتر و زندگی اجتماعی، چنین جهشهای ناهنجاری تقریباً در جمعیتهای بعدی گونهی ما وجود نداشت.
البته باید توجه کرد که جمعیتهای بزرگ و متراکمتر باعث افزایش شیوع بیماری میشود. نئاندرتالها معمولاً عمر کوتاهتری نسبت به انسانهای امروزی داشتهاند؛ اما انزوای نسبیشان، آنها را دربرابر بیماریهای عفونی محافظت میکرد. بیماریهای عفونی مسری گاهی اوقات کل جمعیت انسانهای خردمند را تهدید کرده و به نابودیشان منجر میشود.
غذای مازاداز دیگر سوی، این امکان وجود دارد که گونهی ما دارای سرعت تولیدمثل سریعتری نسبت به گونههای قبلی انسان بوده باشد؛ شاید حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد. ولی داشتن نوزادان بیشتر تنها در صورتی به افزایش جمعیت کمک میکند که غذای کافی دراختیار انسانها و کودکانشان باشد.
تمایل ژنتیکی ما به دوستی حدود ۲۰۰ هزار سال پیش شکل گرفت. از همین زمان به بعد، شواهد باستانشناسی از مواد خامی برای ساخت ابزارهایی خبر میدهد که بهشکلی گسترده جابهجا یا دستبهدست میشدهاند.
ما از ۱۰۰ هزار سال پیش، شبکههایی ایجاد کردیم که در آن انواع جدیدی از سلاحهای شکار و جواهرات مانند مهرههای صدفی توزیع میشدند. ایدهها بهطور گستردهای به اشتراک گذاشته میشد و تجمعات فصلی خاصی وجود داشت که در آن انسانهای خردمند برای برگزاری انواع مراسم یا معاشرت دور هم گرد میآمدند. انسانها توانسته بودند حلقهای از دوستان مختلف در گروههای مختلف برای خودشان بسازند و درموقع نداشتن غذا به آنها رجوع کنند.
از طرفی ما احتمالاً به تماس عاطفی بیشتر و انواع جدیدی از روابط خارج از دنیای اجتماعی انسانی خود نیاز پیدا کرده باشیم. در دنیای جایگزین فرضی که نئاندرتالها در آن قرار بود بر ما چیره شده و بقا کنند، واقعاً امکان کمی وجود داشت که نئاندرتالها بتوانند [یا بخواهند] ازطریق اهلی کردن حیوانات، روابط خودشان با آنها را تقویت کنند.
تغییرات چشمگیر در محیطاگر محیطها کمبودهای ناگهانی زیادی مانند کاهش شدید گیاهان و جانوران در بسیاری از مواقع را رقم نمیزدند، ممکن بود همه چیز متفاوت پیش برود. اگر این تغییرات «شانسی» در مسیر رخ نمیدادند، ممکن بود نئاندرتالها زنده مانده و بقا پیدا کنند.
اشتراک منابع و ایدهها بین گروههای مختلف این امکان را برای انسانها فراهم کرد که بتوانند با توزیع فناوریهای مؤثرتر و دادن غذا به یکدیگر در مواقع بحرانی، به شکل کارآمدتری زیست کنند. احتمالاً همین امر یکی از دلایل اصلی رشد گونههای ما با وجود تغییر آبوهوایی بوده است. این در حالی است که سایر گونهها در همان مواقع بهراحتی حذف میشدند. هومو ساپینها با شرایط متغیر آبوهوایی و شرایط خطرناک سازگارتر بودند. چنین سازگاری تا حدی به این دلیل است که گونهی ما میتواند در مواقع بحران به شبکهها وابسته باشد.
در طول اوج آخرین عصر یخبندان در حدود ۲۰ هزار سال پیش، دما در سراسر اروپا ۸ تا ۱۰ درجهی سانتیگراد کمتر از میانگین امروزی بوده است؛ بهطوریکه سرزمین آلمان امروزی در آن روزگاران بیشتر شبیه شمال سیبری کنونی بوده است. بیشتر مناطق شمال اروپا شش تا نه ماه از سال را پوشیده از یخ بودهاند.
ارتباطات اجتماعی، زمینهی اشتراک و توزیع اختراعات بین گروههای مختلف را فراهم کرد و همین موضوع در ادامه به سازگارتر شدن ما با طبیعت کمک کرد. کار با نیزه و پرتاب کردن آن برای کارآمدتر کردن شکار، ساخت سوزنهای ظریف برای تولید لباسهای مناسب و گرم نگه داشتن خود، مهارت نگهداری غذا و شکار با گرگهای اهلی از جملهی این ابداعات و اختراعات بودند. چنین دستاوردهایی در کنار هم منجر به این شد که طی زمان، افراد بیشتری از چنگال بیرحم طبیعت جان سالم به در بردند.
انسانهای خردمند عموماً مراقب بودند که منابعی مانند گوزن یا ماهی را بیش از حد مصرف نکنند و احتمالاً نسبت به گونههای بسیار قبلی انسان از چرخهی زندگی خود آگاهتر بودند. بهعنوان مثال، میتوان به رفتار گروهی از مردمان در بریتیش کلمبیا کانادا اشاره کرد؛ آنها حین شکار ماهی سالمون، فقط ماهیهای نر را شکار میکردند.
بااینحال در برخی موارد، مشاهدهی این چرخههای زیستی دشوار بود. در آخرین عصر یخبندان، حیواناتی مانند ماموتها که در سرزمینهای بزرگ غیرقابل مشاهده برای گروههای انسانی پراکنده بودند، منقرض شدند. بیش از صد تصویر از ماموتها در غار Rouffignac در فرانسه وجود دارد. این تصاویر مربوط به زمان ناپدید شدن این موجودات است و نشان میدهد که انسانهای آن زمان برای این فقدان ماموتها اندوهگین شدهاند. اما واقعیت این است که اگر ظهور هومو ساپینها نبود، به احتمال زیاد ماموتها زنده میماندند؛ زیرا تعداد نئاندرتالهای کمتری برای شکار آنها وجود میداشت.
هوش و شعوری که به پیروزی ما انجامیدعلاقهی ما به همراهی با یکدیگر و وقت گذراندن با هم که بهنوبهی خود به تقویت خلاقیت ما منتهی میشود، رمز پیروزی و علت موفقیت گونهی ما بود. اما هر موفقیتی بهایی دارد و ما نیز از این قانون مستثنی نبودیم.
توسعهی هرچه بیشتر فناوری از سوی جامعهی بشری و استفادهی ما از تکنولوژیهای جدیدتر، بهمقدار بیشتری به سیاره زمین آسیب میرساند. کشاورزی فشرده، خاک زمین را از مواد مغذی خالی میکند، صید بیرویه تنوع زیستی دریاها را نابود میکند و گازهای گلخانهای برآمده از تولیدات صنعتی به تغییرات اقلیمی منتهی میشود. استثمار بیش از حد، اجتناب ناپذیر نبود؛ اما گونهی ما اولین گروهی بود که این کار را انجام داد.
میتوانیم امیدوار باشیم که شواهد بصری و محسوس ناشی از تخریب در جهان طبیعی ما بتواند نگرش ما را طی زمان دستخوش تغییر کند. ما در طول تاریخمان هنگامی که نیاز داشتیم، با سرعت بسیار زیادی تغییر کردیم و این بخشی از مسیر دور و درازمان در رسیدن به جایگاه فعلیمان بهعنوان جامعهی انسانی بوده است. ولی تحت هر شرایطی و از هر دیدگاهی که به موضوع بنگریم، نباید فراموش کنیم که سیارهی دومی برای هیچکدام از ما وجود ندارد و نباید کار را به جایی برسانیم که به یک سیارهی دوم نیاز مبرم و گریزناپذیر پیدا کنیم.
۵۸۵۸
کد خبر 1699059منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: باستان شناسی انسان اولیه بدن انسان انسان های خردمند عنوان مثال نئاندرتال ها هزار سال پیش گونه ی ما ماموت ها انسان ها ی انسانی گونه ها طی زمان ی انسان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۰۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر ماه ناگهان در آسمان ناپدید شود چه اتفاقی میافتد؟
ایتنا - دیدگاه غالب علم امروز این است که ماه دستکم ۴.۵ میلیارد سال است که دور زمین میچرخد. به بیان ساده، از میلیاردها سال پیش تا کنون، در گردش زمین به دور خورشید، حضور ماه دور سیاره ما تثبیت شده است.
اخترفیزیکدانان میگویند که به احتمال بسیار زیاد ماه درپی برخورد جرمی آسمانی به زمین شکل گرفته است. به گفته آنها، میلیاردها سال پیش، جرمی به اندازه مریخ به سیاره ما برخورد کرد و در اثر این برخورد، خردهریزههای سیارهای را به فضا فرستاد. درنهایت، این مواد بهدلیل گرانش به هم پیوستند و جرمی را تشکیل دادهاند که امروز آن را با نام ماه یا همان قمر زمین میشناسیم.
وبسایت اسپیس، با انتشار گزارشی در این زمینه، به این پرسش پرداخته است که بهراستی اگر ماه یکباره در آسمان ناپدید شود چه اتفاقی میافتد؟
تمامی اشکال حیات روی زمین بهقدری به وجود ماه عادت کرده و با آن سازگار شدهاند که شاید بهسختی بتوان تصور کرد که در نبود ماه چه اتفاقی رخ خواهد داد.
اما آیا ماه اساسا ممکن است دور یا از نظر ناپدید شود؟ اگر ماه ناپدید شود دقیقا چه اتفاقی میافتد؟
نوا پترو، دانشمند پروژه آرتمیس۳ ناسا، میگوید، درواقع از نظر عملی احتمال اینکه رویدادی نجومی باعث شود که ماه از میان برود خیلی کم است.
او میگوید تنها حالت قابل تصور برای چنین چیزی این است که برخوردی عظیم با ماه رخ دهد. به گفته او، برخوردی مشابه همان برخورد بزرگ با زمین، که باعث شکلگیری ماه شد، ممکن است روزی هم سبب از هم پاشیده شدنش شود.
او میگوید اما خوشبختانه خورشید و سیارات آن بیشتر اجرام بزرگ منظومه شمسی را بلعیدهاند. به گفته پترو، با وجود آنکه ممکن است سیارهای سرگردان از فضای میانستارهای وارد منظومه شمسی شود و چنین چیزی رخ دهد، اما احتمال برخورد آن با ماه بسیار کم است.
در صورت نابودی ماه چه اتفاقی برای زمین میافتد؟
پترو میگوید بیایید فرض کنیم که این اتفاق بیفتد و ماه ناپدید شود و زمین نسبتا دستنخورده باقی بماند، در این صورت چه پیش میآید؟
از نظر فرآیندهای فیزیکی، یکی از قابل توجهترین اختلالات گرانشی ناشی از ماه بر روی زمین، تاثیر بر جزر و مد اقیانوسهاست. اگر ماه نابود شود، حیات دریایی در مناطق جزر و مدی یا میمیرد یا با آن سازگار میشود، در این صورت احتمالا شاهد فروپاشی آن دسته از اکوسیستمهای اصلی خواهیم بود که برای تامین منابع غذاییشان به مناطق جزر و مدی وابستهاند.
با در نظر گرفتن اینکه تقریبا سه چهارم جمعیت جهان در فاصله ۵۰ کیلومتری اقیانوس زندگی میکنند، میتوان نتیجه گرفت که میلیاردها نفر غذایشان را از مناطق جزر و مدی برداشت یا تهیه میکنند. فروپاشی این اکوسیستم برای جوامع ساحلی فاجعهبار خواهد بود.
جزر و مد همچنین در تنظیم کلی گرمای اقیانوس نقش مهمی دارد. آب سردتر و عمیقتر اقیانوس هنگام جزر و مد به خلیجها و دهانهها کشیده میشود و دمایش بالا میرود. جزر و مد اقیانوسی همچنین در تنظیم آب و هوای ساحلی نقش دارند.
از میان رفتن ناگهانی نیروهای کشندی پشت این سازوکارها، تاثیر بسیاری بر پراکندگی و توزیع گرما و انرژی در سراسر سیاره ما خواهد داشت و چهره زمین را بکلی تغییر خواهد داد.
افزون بر این، یکی از اصلیترین اثرها و پیامدهای ناپدید شدن ماه فورا ظاهر نخواهد شد، بلکه مدتی طول میکشد تا آشکار شود. واقعیت این است که طول شبانهروز زمین ۲۴ ساعت است و اگر تعادل موقت کنونی میان نیروهای کشندی گرانشی ماه و خورشید وجود نداشت، این میزان به بیش از ۶۰ ساعت میرسید.
دانشمندان میگویند حدود ۴.۵ میلیارد سال پیش، زمانی که ماه شکل گرفت، بسیار به زمین نزدیکتر بود. به بیان دیگر، در آن زمان سیاره ما بسیار سریعتر از اکنون به دور خود میچرخید و طول شبانهروز کمتر از ۱۰ ساعت بود.
پس از آن، ماه بهتدریج از زمین دور شد و مقداری از تکانه زاویهای زمین را گرفت، و درنتیجه، چرخش زمین کند شد و به اینجا رسید که، همانطور که همه میدانیم، یک شبانهروز زمین اینک ۲۴ ساعت طول میکشد.
درپی حذف ماه از معادلات گرانشی با زمین میتوان گفت که در این سناریو فصلهای قابل پیشبینی از میان میروند و چنین چیزی سکونتپذیری زمین را تحت تاثیر قرار میدهد و شرایط دشواری برای گونههای حیات پیش میآورد.
در پی از میان رفتن ماه چه اتفاقی برای حیات روی زمین میافتد؟
از نظر زیستی، بسیاری از گونهها و اکوسیستمهای زمینی وابستگی عمیقی به اثرات فیزیکی ماه دارند. از این گذشته، حیات با ماه و چرخههای آن بهمنزله یکی از شرایط محیطی مهم تکامل پیدا کرده است. چرخه حیاتی یا رفتاری برخی گونهها براساس چرخههای ماه شکل گرفته است. نور ماه برای برخی از گونههای پرندگان نشانه سفرهای مهاجرتی است. این موضوع درمورد تخمریزی برخی گونههای دریایی نیز صادق است.
ماه همچنین منبع نوری برای گونههای شبگرد و شبزی، بهویژه برای شکارچیان شب، به شمار میرود. شواهد علمی نشان دادهاند که پستانداران کوچک هنگام ماه کامل، یعنی زمانی که نور بیشتری وجود دارد، بهدلیل خطر شکارشدن فعالیتشان را محدود میکنند. اگر این نور وجود نداشته باشد طعمهها بر شکارچیانشان مزیتی انکارناپذیر خواهند داشت.
تاثیر نابودی ماه بر اکتشاف و فرهنگ
انسان و ماه از جهات بسیاری رابطهای عمیق دارند. ماه نخستین جرم فرازمینی بود که انسان روی آن قدم گذاشت و ناپدید شدن آن تاثیر زیادی بر اکتشاف فضایی خواهد داشت. ماه، در عین حال، ایستگاهی مهم برای سفرهای نجومی بزرگتر آینده به شمار میرود و با اتکا به آن میتوان سفرهای دوردست فضایی در اعماق منظومه شمسی را تصور کرد.
پترو در عین حال خاطرنشان میکند که ماه یک کپسول زمانی حاوی اطلاعاتی از منظومه شمسی اولیه نیز به شمار میرود. ما با بررسی ماه میتوانیم سرنخهایی درمورد چگونگی تکامل خورشید، تاریخچه دهانههای برخوردی روی سطح ماه و چگونگی آن در مراحل اولیه منظومه شمسی به دست آوریم.
به گفته او، با از دست دادن ماه یکی از بهترین منابعمان برای درک خاستگاه زمین را از دست خواهیم داد.
ماه همچنین مقادیر قابل توجهی آب یخی دارد که میتواند در آینده منبع مهمی را برای ماموریتهای فضایی فراهم کند.
نقش ماه در فرهنگ انسانی را نیز نباید از یاد برد. در طول تاریخ تمدن انسان، افسانهها، داستانها، نقاشیها، شعرها و ترانههای بیشماری درباره ماه نوشته و ساخته شده است. تقویم قمری نیز در جشنهای مذهبی سراسر جهان نقش اصلی دارد و ناپدید شدن ماه، بیتردید، تاثیر شگرفی بر چند دین و آیین و باور رایج در سراسر جهان خواهد داشت.
به گفته پترو، اگر ماه به هر دلیل ناگهان ناپدید شود، پیامدهای فیزیکی، زیستی و نمادین بسیاری را برای سیاره ما، برای حیات روی آن و برای ساکنان زمین به همراه خواهد داشت.